تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی تنها پدیدههایی زیستمحیطی نیستند؛ آنها تأثیرات عمیقی بر سلامت روان و روحیهی جوامع بومی دارند که از دیرباز به محیط طبیعی اطراف خود وابسته بودهاند. برای این جوامع، زمین نهفقط منبع معیشت، بلکه بخشی از هویت فرهنگی و معنوی آنان است.
در سالهای اخیر، خشکسالیهای طولانیمدت، نابودی منابع آب، کاهش محصولات کشاورزی و از بین رفتن جنگلها باعث شدهاند تا بسیاری از جوامع بومی با بحرانهای روانی همچون اضطراب، افسردگی، ناامیدی و حتی «غم اقلیمی» (climate grief) روبرو شوند. تغییراتی که هویت زیستی و شیوه زندگی آنان را به مخاطره انداخته، به شکل بیسابقهای احساس بیثباتی و درماندگی را در این جمعیتها افزایش داده است.
در بسیاری از مناطق، جوانان بومی مهاجرت به شهرها را به عنوان تنها راه بقا میبینند، در حالیکه سالمندان و بزرگان جامعه در غم نابودی سرزمین مادری خود فرو میروند. این وضعیت نه تنها تضعیف ساختارهای سنتی و فرهنگی را به دنبال دارد، بلکه شکاف بین نسلها را نیز افزایش میدهد.
مقابله با این بحران تنها با سیاستهای زیستمحیطی ممکن نیست؛ بلکه توجه به بعد روانی و اجتماعی ماجرا، حمایت از تابآوری جوامع بومی، و بازنگری در برنامههای توسعهای امری حیاتی است. شنیدن صدای بومیان، شرط بقای زمین است.